لایک
جوانی که جلوی تاکسی نشسته بود، سرش را از روی گوشی تلفنش بلند کرد و گفت: «خیلی عجیبه.» مردی که عقب تاکسی نشسته بود، پرسید: «چی؟» پسر جوان گفت: «هر وقت یه چیزی تو اینستا مینوشتم، دوستم از همه زودتر لایک میکرد؛ از وقتی باهام بههمزده دیگه پستهام رو هم لایک نمیکنه. یکی نیست بگه با من به هم زدی، با نوشته هام که قهر نکردی.. اینها همون نوشتههاست که دوست داشتی..»
مرد گفت: «شاید نوشتههات رو هم دوست نداشته، به خاطر تو لایک میکرده.»