تاکسی نوشت

زود می گذرد

از مجموعه تاکسی نوشت های سروش صحت

زود می گذرد

جلوی تاکسی نشسته بودم. راننده چشمش به من افتاد، چند لحظه ای نگاهم کرد، بعد پرسید: «شما همونی هستی که این قصه های تاکسی رو می نویسی؟»

گفتم: «بله»

راننده گفت: «این هفته چی می خوای بنویسی؟»

گفتم: «هنوز نمی دونم.»

راننده گفت: «بنویس همین زمان دو ماه از سال گذشت.»

پرسیدم: «همین؟»

راننده گفت: «آره دیگه.»

گفتم: «خب این یعنی چی؟»

راننده گفت: «یعنی بقیه ش هم زود می گذره.»

گفتم: «خب؟»

راننده گفت: «این خیلی مهمه.. اینکه حواسمون باشه که همه چی می گذره.. زود هم می گذره.»

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا