آیا صادق چوبک پیرو مکتب ناتورالیسم است؟
صادق چوبک نویسنده تواناست که برخی از منتقدین اعتقاد دارند او یک ناتورالیسم می باشد. زیرا در ادبیات داستانی و شواهدی به چشم می خورد که پرسشی را در ذهن خواننده ایجاد میکند که آیا صادق چوبک یک ناتورالیسم است؟ قبل از پرداختن به شواهد و بررسی هایی که نشان دهنده ناتورالیسم بودن صادق چوبک وجود دارد باید کمی با مفاهیم ناتورالیسم آشنا شده و بدانیم چگونه می توان آن را شناسایی کرد.
شناخت ناتورالیسم و نشانه های آن در ادبیات داستانی این امکان را به ما میدهد آن را در آثار نویسنده تجزیه و تحلیل کنیم. باید توجه داشت ناتورالیسم پدیده ای تاریخی _ ایدئولوژی می باشد. به همین دلیل آن را پارادایم اجتماعی هنری به شمار نمی آوریم. از این رو پدیده ناتورالیسم را از دریچه ایدئولوژیک و تاریخ بررسی کرده و سپس شاخص اصلی داستان نویسی را بر اساس فلسفه آن مورد بررسی قرار میدهیم.
ناتورالیسم چیست؟
ناتورالیسم ژانر ادبی به حساب نمی آید بلکه آن را تاثیر ایدئولوژی و فلسفه ای از جهان بینی در ادبیات می شناسیم. به همین دلیل است که ناتورالیسم را عمدتاً باید یک سبک هنری دانست. اولین بار در اواخر قرن ۱۹ پیشرفت علوم طبیعی بسته نظریات داروین و پیشرفت هایی که انقلاب صنعتی شکل داد، سبب شد تفکر ناتورالیسم اوج خود برسد. ایدئولوژی شکل گرفته در زمان خود طبیعت گرایی و علم مورد استقبال قرار گرفته شده، هنرمندان را مجذوب خود کرد. هدف ناتورالیسم در ادبیات ساختن یک چهره کامل و واقع گرایانه از عینیت زندگی بشری است. این تفکر عینیگرایی بدون دخالت ذهن و واقع گرایی را نشان میدهد.
بیشتر بخوانید: سوررئال و رئالیسم جادویی، دیگر سبک های ادبی
تبیین در ادبیات
ناتورالیسم در ادبیات سعی دارد یک چهره کامل واقعگرایانه از عینیت زندگی بشری نشان داده و این تفکر را در ضدیت با ادبیات تخیلی و احساسی قرار دهد. این سبک ادبی سعی دارد واقعگرایی را به صورت عینیتگرایی و بدون دخالت ذهن به مخاطب نشان دهد. در ناتورالیسم «هر آنچه حيات و وجود دارد جزئي از طبيعت است و ميتواند نه به واسطه علل ماوراءطبيعي، روحاني يا معنوي بلکه به علل و اسباب طبيعي و مادي توضيح داده شود.»
ناتورالیسم به دلیل رویکردی که داشت از ابتدای شکل گیری مورد توجه قرار نگرفت. بزرگانی چون فلوبر موجودیت آن را زیر سوال بردند. البته این سبک هنری مثل یک جرقه کوتاه توجهات زیادی را به خود معطوف کرد. در حقیقت بعد از فوت امیل زولا، به عنوان یک شارح اصلی سبک ناتورالیسم، این سبک رو به افول و فراموشی گذاشت. اما مانند هر سبک دیگری تاثیر خود را بر فرم و محتوا بر جای گذاشت.
ماهیت و مضمون در فلسفه
نگاه فلسفی ناتورالیست به عالم و هستی باعث شد نوع جدیدی از واقع گرایی تعریف شود. در این سویه علم و طبیعت به عنوان مهمترین نیروهای تخریبگر داستانی شناخته شده که بشر نمی تواند با آن مقابله کند. در داستان هایی با سبک ناتورالیست نظریات داروین در علوم زیستی و در علوم طبیعی نظریات برنارد را می توان مشاهده کرد. به عنوان مثال فورست رمان هایی با مضمون ناتورالیستی را بدین گونه توصیف می نماید: «رمانی با مضمون ناتورالیستی در کوشش ایجاد نظر تازه درباره انسان است که سعی دارد او را موجودی متعین از وراثت و محیط و فشارهای لحظه ای با حداکثر عینی گرایی به تصویر بکشد.»
جبرگرایی و تسلیم کردن خود در مقابل نیروهای طبیعی اصلی است که در داستانها و رمان ها ناتورالیست پذیرفته شده است. همچنین نگاهی بیآلایش به طبیعت سبب میشود بی اخلاقی ها و پلشتی ها نیز در زندگی بدون کم و کاستی بیان شود. اما تنها نشان دادن چهره زشت زندگی و طبیعت به تنهایی نوشته را به یک داستان ناتورالیستی تبدیل نخواهد کرد. برای مشاهده و خرید کتاب های فلسفی به فروشگاه کتاب اردیبهشت بوک مراجعه کنید.
تبیین فلسفه حاکم داستان های صادق چوبک
اکنون طبق قانونی که بر فلسفه حاکم بر این سبک هنری انجام شد باید چند مشخصه اصلی را در داستان های صادق چوبک مورد بررسی قرار دهیم:
-
راوی و روایت
آنچه سبب تفاوت داستانهای ناتورالیستی با واقع گرایی در فرم میشود، تفکر اصالت جسم بر روح است. فورست بیان میکند که ما تنها در مواقعی می توانیم از آثار ناتورالیستی صحبت کنیم که نویسنده با عینی گرایی از یک دانشمند تحلیلگر موضوع را بررسی کرده باشد.
اگر قصد داشته باشیم به زبان روایت شناسی به دیدگاه فورست نگاه کنیم باید گفت که راوی های مورد استفاده در داستانهای ناتورالیستی باید زاویه دید بیرونی و کانونی سازی خارجی گرایش بیشتری داشته باشند. در داستانهای ناتورالیستی راویان ذهنی و درونی نقشآفرینی نمیکنند. زیرا ناتورالیسم اساساً اصالت را به جسم بخشیده و روح را اصالت نمی دهد. بنابراین چنانچه یک نویسنده از رایزنی و درونگر در ساخت داستان استفاده کرده باشد نشان دهنده عدم تطابق فرم با محتوا در آن اثر است. در این داستان ها راویان سوم شخص نمایشی اول شخص عینی و مانند اینها میتواند راوی مناسب برای سبک ناتورالیستی باشد.
-
راوی در داستان های صادق چوبک
در داستان کوتاه “نفتی” صادق چوبک یک داستان کاملا ذهنی را بیان کرده است. در ضمن واکنش های ذهنی توسط یک راوی دانای کل به تصویر کشیده شده است. همچنین در داستان “انتری که لوطیش مرده بود” یک راوی دانای کل که هم در ذهن انتر و هم در ذهن لوطی در رفتار آمده است و روایت داستان کلی را بر عهده می گیرد. در داستان “پیراهن زرشکی” نیز گرچه بیشتر روایت به صورت دانای کل ارائه شده، اما در بخش هایی میتوان راوی را در ذهن سلطنت و نفوذ آن را در ذهن کلثوم مشاهده کرد. این رویه در اکثر داستانهای چوبک تکرار میشود. تنها اثری که میتوان آن را نزدیک به تفکر ناتورالیستی دانست، داستان “عدل” است.
-
توصیفات و گفتوگوها
نوع منطق روایی و نگاهی که به جهان در داستانهای ناتورالیستی به چشم میخورد سبب میشود جزئیات داستان و گفتگوی شخصیت ها بیهوده و خسته کننده به نظر برسد. زیرا عینک جزیی نگری و علم و دانش برای بیان بر چشم نویسنده وجود دارد. مکالمه های در میان شخصیت ها به صورت طولانی، بدون هدف، شبیه به زندگی عادی است و پیشبردی نزدیک به صفر خواهد داشت.
-
توصیفات در آثار چوبک
در داستان “نفتی” از ازدیاد توصیف به نسبت روایت خبری نیست. دیالوگ ها میان شخصیت ها بسیار کوتاه و اندک است و روایت داستان را پیش میبرد. همچنین در داستان “انتری که لوطی اش مرده بود” کمی میزان توصیف به نسبت روایت بیشتر است. اما نگاه علمی در کار نبوده و صرفاً فضای مالیخولیایی و تاریک بر داستان حاکم است.
دیالوگ های طولانی زیاد و استاتیک در اکثر آثار صادق چوبک دیده نمی شود. اما در داستان “چشم شیشهای” رگه های کم رنگی از توصیفات علمی را می توان مشاهده کرد. همچنین در آثاری مانند “اسب چوبی” و “چراغ آخر” تا حدودی توصیفات زیاد و دیالوگ های استاتیک به چشم می خورد. اما به نسبت فضای داستان انتخاب شده و نمی تواند به دلیل تفکر ناتورالیستی باشد.
-
شخصیتسازی
در سبک ناتورالیسم است شخصیت سازی بر اساس ظاهر ژنتیک و مشخصات ظاهری فرد بیان می شود. چنین داستانهایی به جز قواعد علمی و خواص بیولوژیکی رمان تابو قلمداد نمی شود. همچنین زیبایی و زشتی یک رفتار و کنش بر اساس قرارداد اجتماعی تعیین نخواهد شد. علاوه بر آن عریان گوی و فاش نمایی در داستانهای ناتورالیستی نمایی از تابو های فرهنگی و اجتماعی است.
-
شخصیت ها در آثار صادق چوبک
تمامی موارد گفته شده در قسمت قبلی در آثار صادق چوبک مانند داستان “نفتی” وجود ندارد. همچنین در اثر “پیراهن زرشکی” شاید تا حدی فاشگویی وجود داشته باشد. اما از قواعد علمی و تاثیر ژنتیکی اثری نیست. در باقی آثار نیز مانند “عدل”، “اسب چوبی” و “بعد از ظهر پاییزی” نیز چنین المان هایی به چشم نمیخورد. تنها موردی که می توان المان های شخصیت سازی ناتورالیسم را دید داستان “پاچه خیزک” است. که جریان گویی و قفل شکنی رفتار شخصیت ها به وضوح دیده می شود.
بیشتر بخوانید: جان استان بک، نماینده مکتب ناتورالیسم
سخن آخر
در انتها باید گفت آنچه باعث می شود یک اثر در ادبیات یا هنر در سبک ناتورالیستی قرار بگیرد تفکر و ایدئولوژی حاکم بر فضای فکری نویسنده یا خالق اثر است. بنابراین وجود مشخصه ها و المان هایی به طور پراکنده از سبک ناتورالیسم در یک اثر نمی توان آن را به طور کلی در زمره ناتورالیسم قرار داد.
آنچه در این میان اهمیت دارد، بررسی اجمالی داستان های تاثیر گذار اثر صادق چوبک است که نشان دهنده رئالیسم است. به جز موارد نادر و انگشت شمار تفکر و المانهای ناتورالیستی در برخی از داستانها دیگر در آثار ناتوارلیستی دیده نمی شود. اما در نتیجه گیری نهایی می توان گفت که سبک صادق چوبک نوع خاصی از رئالیسم است که سعی دارد زشتی، پلیدی و نقاط تاریک یک شخصیت را پررنگ و بیشتر نشان دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این نویسنده بزرگ، کتاب صادق چوبک کیست را مطالعه فرمایید.