معرفي داستان كوتاه «رستگاري»
در مجموعه داستان «خريدن لنين»، با نويسندگي: جان گاردنر
جك هارتون، پسر بچهي دوازده ساله، در يك روز بهاري پشت تراكتور پدرش نشسته است و خواهر پنج سالهاش روي گلگير تراكتور نشسته و مي خندد. غلتكي دو تُني روي تراكتور بسته شده تا زمين تازه شخمخوردهي مزرعهشان را صاف كند. روزي آبي و آفتابيست تا اينكه صداي جيغ خواهر بلند ميشود. غلتك از روي بدن ديويد، برادر هفتسالهشان رد شده است.
از متن داستان: “كافي بود بكوبد روي ترمز ولي فكرش از كار افتاده بود و فقط تماشا كرده بود. جك به راهش ادامه داده بود. انگار كه يكي از حيوانات مزرعه له شده باشد.”
اين شروع نفسگير، داستان، كوتاه «رستگاري» نوشته جان گاردنر است.
گاردنر با رمان «گرندل» به ادبيات داستاني آمريكا معرفي شد. او استاد داستاننويسي بود.
ريموند كاورور كه در كلاسهاي داستاننويسي گاردنر شركت ميكرده، او را يكبار مهمترين اساتيد خود ميداند: “جان پس از خواندن يكي از داستانهايم، نگاهم كرد و گفت جملاتت را به جاي بيست و پنج كلمه در پانزده كلمه تمام كن.” كارور از اين پيشنهاد به عنوان نجاتبخشترين توصيه ياد ميكند.
«رستگاري» در مجموعه داستان «خريدن لنين» با ترجمه اميرمهدي حقيقت، توسط نشر ماهي منتشر شده است.