داستان هاي تاكسي
-
تاکسی نوشت
راه دور
راه دور مردی که جلوی تاکسی نشسته بود گفت: «هر چه می دویم، نمی رسیم.» بعد گفت: «هر روزی که…
بیشتر بخوانید »
راه دور مردی که جلوی تاکسی نشسته بود گفت: «هر چه می دویم، نمی رسیم.» بعد گفت: «هر روزی که…
بیشتر بخوانید »